در سالهاي اخير تعداد افرادي كه به دنبال ايجاد كسبوكار خود بودهاند افزايش چشمگيري داشته است. هركسي به نوعي و با ايدهاي شروع به راهاندازي يك استارتاپ ميكند ولي درصد بسياري در ادامه كار با مشكلات متعدد مواجه ميشوند. حتي استارتاپهايي هم كه در يك شتابدهندهمستقر و يا موفق به جذب سرمايهگذار ميشوند ادامه كار را بسيار دشوار ميبينند.
مشكلات موجود در رشد استارتاپها به عوامل زيادي بستگي دارد، اما يكي از عواملي كه شايد بسياري از كارآفرينان به آن توجه نميكنند نوع سرمايه و سرمايهگذاري است كه وارد كسبوكار خود ميكنند. داستان ورود سرمايه جديد به مجموعه استارتاپ مانند تزريق خون به بدن است، با اين تفاوت كه با يك آزمايش بسيار ساده ميتوان نوع خون فرد را تشخيص داد و متناسب با آن خون جديد وارد بدن كرد اما تشخيص نوع سرمايهگذار به اين سادگيها رخ نميدهد و جذب سرمايه نامناسب ميتواند عواقب بسيار خطرناكي براي استارتاپ داشته باشد و در برخي موارد منجر به مرگ آن شود.
تقسيمبنديهاي متفاوتي از سرمايه و سرمايهگذار وجود دارد. استارتاپها معمولا با سرمايه شخصي شروع ميكنند و در ادامه با كمك دوستان و آشنايان و پيداكردن شريك به مسير خود ادامه ميدهند. در مراحل بعدي افراد حقيقي، فرشتگان كسب وكار و شتابدهندهها از گزينههاي سرمايهگذاري هستند. سرمايهگذاري از طريق شركتهاي متخصص در اين زمينه يا بنگاههاي اقتصادي بزرگ نيز ميتوانند به توسعه فروش و گسترش محصولات استارتاپها كمك كنند.
در نهايت با بزرگشدن تدريجي استارتاپ سهام آن ميتواند در بازار سرمايه عرضه شود. يك كارآفرين براي تشخيص سرمايهگذار مناسب خود بايد به عوامل و نكات متعددي توجه كند و پرسشهاي مناسب با ماهيت كسب و كار و مرحلهاي كه در آن قرار دارد از خود بپرسد تا بتواند تصميمگيري موثري داشته باشد.
تشخيص صحيح نياز به مشاركت و انتظارات واقعي به كارآفرينان كمك ميكند كه سرمايهگذار مناسب خود را انتخاب كند. بررسي عملكرد سرمايهگذاران با پرتفوليو سرمايهگذاري شده و ميزان موفقيتهاي كسبوكاري از عوامل بسيار موثري است كه به انتخاب نوع سرمايهگذار در استارتاپ كمك ميكند.
استارتاپي كه نياز به شبكه تخصصي براي توسعه كسبوكار دارد با واگذاري سهام خود به سرمايهگذاري كه در حوزه موردنظر تخصص ندارد و تنها ميتواند سرمايه موردنياز را تامين كند مسير رشد خود را كاملا به خطر خواهد انداخت.
از سوي ديگر مشاركت سازمانهاي بزرگ در جهت تكميل زنجيره ارزش را آگاهانه انتخاب كنيد و بدانيد و آگاه باشيد كه احتمال هم سطح شدن با سازمان بزرگ مشاركتكننده در سالهاي بعد ضعيف است و در نهايت ميتوانيد به ادغام در هلدينگ و سازمان، از هر سناريوي ديگر بيشتر اميد داشته باشيد.
بررسي تاريخچه كارآفرينان مشاركتكننده را در اين حالت فراموش نكنيد! ورود به يك شتابدهنده براي استارتاپي كه ماههاي اوليه رشد خود را به سرعت نميتواند طي كند بسيار ويرانكننده است. از طرفي همكاري و تامين مالي با يك بنگاه اقتصادي بزرگ كه چابكي لازم براي همراهي با استارتاپ را ندارد و همه فعاليتهاي آن در قالب يك بروكراسي سنگين انجام ميشود اثرات مخربي ميتواند براي توسعه كسبوكار داشته باشد.
سابقه و تخصص تيم اصلي سرمايهگذاران و مديريتي ميتواند به تعيين نوع خون شما را نزديكتر كند، درك تفاوت فضاي كارآفريني سازماني و كارآفريني شخصي نكته مهمي است كه اكثر شركتهاي بزرگ و مديران ارشد آن با اين تفاوت فضا و چارچوب مرجع آن بيگانه هستند، كارآفرينان شخصي براي عقد يك قرداد ۵ ميليون تومان فروش، فرآيند سخت و طاقتفرسايي را طي خواهندكرد و در واقع از هيچ به درآمد ميرسند ولي در سازمانهاي بزرگ كه مديراني غير از بنيانگذاران اوليه دارند (عموما در اقتصاد نيمه دولتي ما حتي بيشتر هم هستند) با فرض رويكرد كارآفريني سازماني نه كارمندي، آموختهاند با پول، پول بسازند.
اين تفاوت ديدگاه در بلند مدت يكي از چالشهاي جدي چون عدم درك صحيح از نيازهاي كسبوكارهاي نوپا را ايجاد ميكند. ورود بيموقع به بازار سهام نيز يكي ديگر از عوامل شكست است. در اين خصوص شركت اوبر را ميتوان مثال زد كه پس از گذشت سالها هنوز وارد بورس نشده است و همچنان منتظر عملكرد مثبت در بازار است تا بتواند ارزشگذاري ۶۲. ۵ ميليارد دلاري خود را پوشش دهد.
اوبر با ورود به بورس ناچار به ارائه صورتهاي مالي دورهاي خود خواهد شد و در صورت عملكرد ضعيف در كسب درآمد، قيمت سهام آن به شدت كاهش پيدا خواهد كرد و ارزشگذاري كنوني آن به شدت سقوط خواهد كرد. در فضايي كه تعداد شتابدهندهها، سرمايهگذاران ماجراجو بيشتر شده انتخاب آگاهانه سرمايهگذاران، شما را به تحقق رويايتان در فضاي مبهم كسبوكار نزديكتر ميكند.
منبع : رسانه اكوسيستم استارتاپي