سرمايهگذاري مستقيم خارجي يكي از اصليترين نمودهاي جهاني شدن است. اميرعباس كريمزاده، كارشناس بورس و فرابورس با تاكيد بر اين جمله ميگويد: «اقتصاددانان و دولتها همگي بر اهميت حياتي سرمايهگذاري خارجي اتفاق نظر دارند. از ديد آنها اين مسئله نيرويي، بهويژه در كشورهاي درحالتوسعه، براي ايجاد طيف وسيعي از تحولات اقتصادي به حساب ميآيد.
سرمايهگذاري خارجي ميتواند ابزاري براي رشد و توسعه باشد و اغلب كشورها، بهويژه كشورهاي درحالتوسعه كه امكانات اقتصادي كمتر و نقدينگي پايينتري دارند، براي اجراي طرحهاي اقتصادي و رشد اقتصادي-صنعتي خود، به دنبال جذب سرمايههاي خارجي هستند.
بدين سبب سرمايهگذاري خارجي ابعاد سياسي و اقتصادي وسيعي دارد. با وجود اهميت سرمايهگذاري مستقيم خارجي در فرآيند حركت به سمت اقتصاد جهاني، متاسفانه سهم ايران از سرمايهگذاري مستقيم خارجي جهان بسيار ناچيز بوده است و هر گونه ورود سرمايه خارجي به بازار ايران بايد به چشم خوشنودي نگريسته شود.»
ايجاد مشاغل جديد، پيامد مثبت جذب سرمايه خارجي
وي در ادامه اضافه ميكند: «ورود سرمايه به يك بازار از جنبههاي مختلفي قابل بررسي است. چه بازار از نوع سنتي مانند حوزههاي نفت و گاز و پتروشيمي و… باشد و چه بازار از نوع دانشبنيان مانند حوزههاي آيتي و اكوسيستم استارتاپي باشد. وجه اشتراك همه اين زمينهها و همه اين حوزهها يك چيز است و آن هم نياز به سرمايه و جذب سرمايه است.»
اما اينكه جذب سرمايه آن هم از نوع خارجي در شرايط كنوني ايران در دهكده جهاني، چه تاثيراتي ميتواند بر حوزههاي مورد نظر داشته باشد، موضوعي است كه با كريمزاده كارشناس اقتصاد كلان مطرح كردهايم. كريمزاده صحبتهايش را با تاكيد بر جنبههاي مثبت جذب سرمايه خارجي آغاز ميكند و ميگويد: «در هر بازار فرصتهاي بالقوهاي وجود دارد كه شايد از ديد سرمايهگذاران سنتي آن بازار دور مانده باشد اما سرمايهگذار جديد و به ويژه سرمايهگذار خارجي به دليل آشنايي با زمينههاي فعاليتهاي اقتصادي در سطح جهاني، ميتواند با شناسايي ظرفيتها زمينهساز ايجاد مشاغل جديدي در آن حوزه شود و پيشنهادهاي مفيدي در قالب طرحهاي جديدي بدهد كه قبلا در آن بازار موجود نبوده است.»
وي اضافه ميكند: «حتي آمار و ارقام هم اين مدعي را تاييد ميكند، كما اينكه بر اساس آمار موجود سرمايهگذاريهاي خارجي قبل از وضع شديد تحريمها بر عليه ايران و حتي تا قبل از سال 90، هر سال بيش از 12 هزار شغل در ايران ايجاد ميكرد و هر سال تعداد افراد بيشتري صاحب درآمد ميشدند. بنابراين يكي از مهمترين فوايد جذب سرمايه خارجي زمينهسازي براي ايجاد شغلها و فرصتهاي كسبوكار جديد است.»
بار رواني مثبت در سطح جهاني
اين كارشناس اقتصاد كلان در ادامه اشارهاي هم دارد به بار رواني مثبتي كه حضور سرمايهگذار خارجي ميتواند در سطح جهان و در ارتباط با ايران ايجاد كند. چون با ورود سرمايهگذاران خارجي به هر كشوري در صندوق ورلد اينوستمنت ريپورت گزارشهايي منتشر ميكند كه منبعي براي پژوهش و بررسي بازارها توسط سرمايهگذاران سراسر دنياست. بنابراين بالا رفتن ترند و حجم سرمايهگذاري خارجي در ايران به معناي افزايش امنيت ايران براي سرمايهگذاران است و به لحاظ رواني تاثير مثبتي در سطح بينالمللي براي كشورمان به همراه دارد كه موجب ميشود در سالهاي آينده سرمايهگذارهاي بزرگتري با حجم سرمايههاي بيشتر به بازارهاي ايران روي بياورند.
سرمايهگذاري خارجي و رشد ارزش ملي
وي همچنين به سرمايهگذاري مستقيم خارجي در بازار اشارهاي ميكند و ميگويد: «سرمايهگذاري مستقيم خارجي آمار توليدات صنعتي را افزايش ميدهد و موجب رشد ارزش ملي كشور ميشود كه نتيجه مثبت آن رشد كشور در رتبهبنديهاي بينالمللي است و كشور با توجه به افزايش ارزش ملياش ميتواند در رنكينگ جهاني رشد كند و اوراق مالي آن از ارزش بيشتري برخوردار شوند.
از طرفي سرمايهگذاري كه وارد كشوري ميشود تعهداتي دارد براي فروش محصولات و خدماتش. اينكه مثلا تنها در بازار ايران بفروشد يا بازارسازيهاي بينالمللي انجام دهد و حتي متعهد ميشود كه روي بازارهاي صادراتي فكر كند كه در هر صورت زمينههاي فروش محصولات ايراني را فراهم ميكند.»
كريمزاده در ادامه و در مورد پيامدهاي مثبت حضور و عرضه يك شركت در بورس ميگويد: «حضور هر شركتي در بورس چندين مزيت هم براي خود شركت و هم براي خريداران سهام شركت دربردارد. زيرا با حضور در بورس به لحاظ قيمتي، ارائه صورتحسابهاي مالي، كليه اطلاعات درآمدي و قراردادها، شفافيتهاي لازم براي اهالي بازار صورت ميگيرد و از فيلترهاي بورس عبور ميكند كه براي سرمايهگذار و آينده روشن يا غيرروشن شركت اهميت دارد.
بنابراين وقتي شركت و به عبارتي سهام شركتي در بازار اول و دوم بورس عرضه ميشود شفافيت اطلاعات مالي مهمترين نتيجه اين امر است. بنابراين شفافيت موجود مشتريان بيشتري را به خريد برگههاي مالي شركت ترغيب ميكند و اين شركت براي تامين مالي پروژههاي آتي خود ديگر لازم نيست به سراغ بانكها برود و از بانكها تسهيلات با بهرههاي بالا دريافت كند، بلكه از طريق انتشار برگههاي مالي تامين سرمايه ميكند كه ريسك بسيار كمتري را هم متوجه كسبوكارش ميكند و اتكا به بانك از بين ميرود. از طرفي چنين شركتي ميتواند از طريق ابزارهاي اسلامي مانند انتشار اوراق مشاركت و… و فروش سهام، سرمايه مورد نيازش را تامين كند.»